پیدا کردن کار بسیار دشوار بود و اگر پیدا میشد برای افراد مجرد بود. اما خانم و آقای تناردیه Thénardier هرگز آن طور که در مقابل فانتین Fantine وانمود کردند با کوزت بیچاره رفتار نکرده و با بیرحمی از دخترک خردسال کار میکشند. در میان سختیهای روزگار، کسانی که طعم فقر را چشیده باشند حال مستمندان و بینوایان را بهتر درک کرده و سعی میکنند از آنها دستگیری کنند. آقای مادلن که روزی بخاطر دزدیدن یک لقمه نان به زندان افتاده بود مفهوم درد و گرسنگی را خوب میداند. او اکنون شهردار شهر مونتروی است و یک کارخانه شیشه دارد که در آن تعداد زیادی کارگر مشغول کار هستند. در میان این کارگران، افراد زیادی هم بودهاند که روزگارِ چندان خوشی نداشته و حتی پیدا کردن کار نیز برای آنها مشکل بوده است. یکی از این افراد، فانتین، مادر کوزت است که به آقای مادلن پناه میآورد تا فرزندش را سرپرستی کند. داستان در همین جا به پایان نمیرسد. کوزت کوچولو نزد آقای مادلن بزرگ میشود و او را مانند پدر خود میداند. زمانی که بازرس ژاور به دنبال فاش کردن هویت اصلی محکوم فراری است پدر و دختر شهر به شهر از دست او میگریزند. در این میان، فقط ژان والژان نیست که نسبت به ظلم حکومت معترض است، مردم زیادی هم از این بی عدالتیها خسته شده و برای پیروزی انقلاب و بدست آوردن خوشبختی، ریشهکن شدن فقر و برقراری عدالت و برابری تلاش میکنند و زمانی میرسد که آنقدر ظلم فراگیر میشود که وابستگان حکومتی نیز به ستوه میآیند؛ مانند ماریوس فرزند سرهنگ پوندمرسی که به دانشجویان مبارز ملحق میشود. سریال «بـیـنـوایـان» با نام اصلی «بینوایان، دختری به نام کوزت» Les Misérables: Shoujo Cosette بر اساس رمان «بینوایان» Les Misérables شاهکار ویکتور هوگو، رماننویس فرانسوی ساخته شده که چهارمین انیمۀ تولید شده بر اساس این رمان است. در این انیمه، خط اصلی رمان حفظ شده، اما بخاطر مخاطب اصلی آن که کودکان و نوجوانان هستند، داستانهای ظریفی به حاشیۀ آن اضافه شده و شخصیتهای فرعی آن نسبت به رمان، بیشتر ساخته و پرداخته شدهاند. کلیپهای تیتراژ آغازین و تیتراژ پایانی این سریال را میتوانید در بخش کلیپها جستجو کنید.