گل به چمن خنده زد، نوبت امید شد
ماه به منزل رسید، عید شد و عید شد
جان منِ تشنه را داد به باران او
مژده بخشندگی است، خندۀ پنهان او
بار به منزل رسید، ماه پدیدار شد
سفرۀ افطار رفت، نوبت دیدار شد
با نفس یاد او باد به نرمی گذشت
چرخزنان رقصکنان ماه درآمد به دشت
جان من از بوی گل باز گلستان شده
در قدم عید فطر آینه باران شده