آقای پاکنهاد، مؤسس مدرسۀ ناشنوايان، به گفتۀ پسرانش به خارج از كشور سفر کرده است و اکنون پسران وی قصد دارند ساختمان قديمی مدرسه را خراب كنند و به جای آن یک پاساژ بنا كنند. فسقلی، نوه پيشكار آقای پاکنهاد که به این قضیه مشکوک شده است با پنهان شدن در اتومبيل پسران پاکنهاد سر از مدرسه پيرمردها درمیآورد...