اما برج کنترل به او یادآوری میکند که او برای این کار بسیار کوچک است. او از «راستی» یک لوکوموتیو پیر دانا کمک میگیرد. در دنیای واقعی پسرکی به نام «ریچارد» به دوستش «مارکوس» ساعت پدربزرگش را نشان میدهد. دو پسرک شیطان به نامهای «اسکات» و «استرچ» به ریچارد گلوله برفی پرت میکنند که باعث زمین خوردن و افتادن ساعت از جیبش میشود. آنها ساعت را از او میگیرند و او غمگین و ناراحت به جای خانه رفتن، به پارک میرود و در کمال تعجب آنجا قطاری را مشاهده میکند و برای اینکه از سوز سرما در امان باشد به درون قطار پیر پناه میبرد. این لوکوموتیو که همان راستی است از خواب بیدار میشود و او را به سرزمین رویاها میبرد، اما...
این فیلم با نام اصلی «موتور کوچولویی که میتوانست» The little engine that could برای گروه سنی کودک تولید شده است.