آمده مظلوم به بالای سر حبیبهاش
درد و دلش را ببرد به محضر شهیده اش
گناه تو شده فقط بودن کنار مرتضی
تو خوردهای سیلی ولی لکنت گرفته مجتبی
ای پهلوان خیبر فاطمه را نور دوعین
زهر جفا بازار شام اما چه گویم از حسین
علی بعد از مرگ من صورت به خاکم بگذار
پیرهنی دوختهام به دست زینب بسپار
بگو به دخترم علی تو جانشین مادری
معنی استقامتی تو آبروی حیدری
به لرزش افتاده صدام میشوم از تو من جدا
تا که روم سوی پدر تو را سپردم بخدا
فزت و رب المرتضی گفت و دگر شد بیصدا
علی از زمین و آسمان فاطمه بعدک العفی
اسما بریز آب روان پشت مسافر جوان
بعد تو ای مه علی ماه برفت از آسمان