چشمهای روضه ابری شد نگاه کن
از آسمون اشک عزا میباره
رو سر دیوار و در مدینه
آتیش و بارون بلا میباره
خم شده زانوی امام خورشید
غصه به روی صورت ماه اومد
فرشتهها همه سیاه پوشیدن
شبهای بیمادری از راه اومد
از نفس افتاد و خدا خدا کرد
زخمی بود و دست علی را وا کرد
پاهاش ورم کرد و شب جمعهای
برای همه همسایهها دعا کرد
ام النجبایی، نور عالمینی
مادر مدینه، مادر حسینی
هیزمها پشت خونه جا گرفتن
طنابها دستهای خدا را بستن
غلافها سمت پهلو صف کشیدن
تو کوچه باب هل اتا رو بستن
پیش دلهای سنگی مدینه
آینه شهر نبی تَرَک خورد
با ذوالفقار خطبه زد تو میدون
اما بازم جراحت از فدک خورد
دعای زندگیش و زود جواب کرد
شمع امیدش و سوزوند و آب کرد
مصیبت شما برا همیشه
دنیا رو سر علی خراب کرد
ام النجبایی، نور عالمینی
مادر مدینه، مادر حسینی