«خداوند لک لک ها را دوست دارد» درباره مهاجرت لک لکها به یک روستا در کشورمان و ماجراهای پیش آمده میان لک لکها و اهالی روستاست. اتفاقاتی که هر کدام در یک قسمت رخ میدهند و داستان مجزایی دارند و برخی از آنها در طول داستان به عنوان بستر اصلی رخدادها تا پایان سریال جریان دارند. پس از ورود دسته لک لکهای مهاجر به روستا و استقبال روستاییان، آنها در بامهای خانههای روستاییان سکنی میگزینند اما شیطنت یکی از بچههای روستا که نقش منفی سریال را دارد باعث شروع اتفاقات میشود و با سرقت تخمهای این لک لک و حمله او به یکی از روستاییان و شلیک گلوله به لک لک، زخمیاش میکند و لک لک از نگهداری فرزندان خویش ناتوان میماند، اینها در شرایطی است که دسته لک لکها به سرزمینهای اصلی خود بازگشتهاند و او تنها مانده است اما دلسوزی دو نفر از نوجوانان مهربان روستا باعث میشود تا تخمهای او که به جوجه تبدیل شدهاند سالم بماند و با وجود ریزش بهمن و خطرات زیاد به فرزندان خویش برسد. در این وقایع، رقابت میان دسته لک لکها برای تصاحب ریاست دسته، ورود شکارچیها، شیطنت بچهها، شخصیت راهنمای جغد پیر و سیرک شهر همگی در اندازههای داستان اصلی ظاهر میشوند و وقایع و هیجان هر قسمت را رقم میزنند و در همه این ماجراها مهربانی و دلسوزی بچهها و همراهی بزرگترهای روستا مثل کدخدا و والدین باعث موفقیت آنها در قسمتهای مختلف و شکست دشمنان آنها چون شکارچیها و ملخها میشود.
- موسیقی: سعید ذهنی
- تکنیک: دو بعدی
- تعداد قسمت: 26
- مدت: 17 دقیقهای
- تهیه شده در: مرکز پویانمایی صبا