مسجد ما یه کتابخونه داره
مثل هر مسجدی توی شهرمون
خوب و ظالم باهم یکی میشه
عزت کتاب و آوای اذون
پیش نماز خوبمون توی هر دعایی
همیشه به یاد ماست خیلی زیاد
چند شبه پیش میون صحبتاش
به ما ......کرد بعد ادامه داد
ما همۀ مردم و یه ملتیم
روی سرنوشت هم موثریم
واسۀ ساختن رویاهای هم
اگه فکری نکنیم مقصریم
خوندن کتابای خوب همیشه
راه فردا رو میانبُر میکنه
دوری از کتاب و از مطالعه
نون زندگی رو آجر میکنه
مطالعه سرگرمی نیست
تجربۀ یک سفره
کتاب خوندن واسۀ ما
از نون شب واجبتره
ما چه بخوایم، ما چه نخوایم
باید به فردا رو کنیم
آینده رو باید توی کتابا جستجو کنیم
شهر ما اگه کتابخون باشه
به غم و غصه پرو بال نمیده
این درخت اگر که سیراب بشه
دیگه هیچ وقت میوۀ کال نمیده
کتابا قطرههای روشنیاند
با اونا میوه میده درخت ما
اونا هستن با همه توانشون
رفیق خوب روزای سخت ما
میتونیم به آسمون تکیه کنیم
میتونیم به فرداها پل بزنیم
میتونیم به مشکلات و سختیها
تو دقیقه نود گل بزینم
بعد از این حرفای سر تا سر نور
توی مسجد دور هم جمع شدیم
یه کتاب و دور خونی کردیم
همه پروانۀ این شمع شدیم