بیا نوجوان فلسطین دلت پُر کن از خشم و کینه
از آن دشمنی که شکسته ز یاران تو دست و سینه
بپاخیز بپاخیز فلسطین قهرمان
فلسطین نگردد خموش هرگز
نماند ز جوش و خروش هرگز
شهادت بود راه مردانش
نخواهد ذلالت به دوش هرگز
مسلسل به دستان مردان مرد
به هنگام جنگ و به وقت نبرد
به دستان هر نوجوان سنگ کین
دو چشم سیاه ستم در کمین
مشت گره کن به روی خصم
درهم بکش هر دو ابرویت
پیشانی دشمنت بشکاف
با سنگ و نیروی بازویت
با طنین تکبیر خود بشکن
های و هوی دشمن زبونت را
چون دلاوران عرصه پیکار
هدیه کن به خاک خود خونت را
بپاخیز بپاخیز فلسطین قهرمان