کارآگاه نجار

«پدر من» قرار نبود نجار بشه، او دلش می‌خواست کارآگاه بشه، برای همین همیشه به دنبال سرنخه! و الان شده: کارآگاه نجار!!

بنر سنجاب کوچولو

بنر، سنجاب دوست داشتنی کوچولو طی یک حادثه از مامان‌گربه جدا شده و به جنگل راه پیدا می‌کند. او با زندگی در جنگل اصلاً آشنایی ندارد و همه‌چیز در آنجا برایش عجیب است، همانطور که کارها و رفتارهای بنر برای سایر سنجاب‌های جنگل غریب می‌آید...

دشت پرماجرا

دشتی که در آن آرامش برقرار است توسط شیر دانا اداره می‌شود، کفتارها با مظلوم نمایی وارد آن می‌شوند و با فریبکاری در آن سرزمین شروع به زندگی می‌کنند بعد مدتی شروع به خرابکاری در سرزمین می‌کنند و در نهایت حاکمیت آن سرزمین را به دست می‌آورند از اهالی آن سرزمین جوانانی با تشکیل هسته‌های مقاومت در مقابل این اشغالگران می‌ایستند...

بابا لنگ‌دراز

جودی اَبوت دختر بچه یتیمی است که با پشتیبانی مالی حامی ناشناس خود که جودی او را با نام «جان اسمیت» می‌شناسد، می‌تواند به دبیرستان راه یابد. او فقط يک بار سایۀ او را دیده است و به‌ خاطر سایه دراز پاهایش بر روی دیوار، او را بابا لنگ دراز صدا می‌زند. در مقابل خوبی‌های حامی‌‌اش تنها کاری که باید انجام دهد، این است که هر ماه برایش نامه بنویسد؛ بدون اینکه انتظار دریافت پاسخ نامه‌هایش را داشته باشد...

حنا، دختری در مزرعه

حنا، کودکی است که بخاطر نیاز مالی و کمک به خانواده شروع به کار در یک مزرعه می‌کند و با تلاش و پشتکار سعی می‌کند که در درس و تحصیل علم از کودکان هم سن و سالش عقب نماند...

ربات‌های امدادگر

هات شات، هویست، مدیکس (پسر)، وورل (دختر)، وچ شجاع و ماهر اعضای یک گروه نجات هستند. پنج سرباز جوان به‌عنوان ربات‌های امدادگر در آکادمی ربات‌های نجات حضور دارند و تحت تعلیم استادانی حرفه‌ای قرارگرفته‌اند...

فوتبالیست‌ها

سوباسا اُزارا دانش آموز 11 ساله مدرسه ابتدایی است که واقعاً عاشق فوتبال است. بزرگترین رؤیای او این است که یک روز در تیم ملی ژاپن بازی کند و در جام جهانی افتخار کسب کند. او همراه با مادرش زندگی می‌کند، در حالی که پدرش کاپیتان کشتی است و دائماً در حال دریا نوردی است...

رویاسوار

لاکی، دختر 12 سالۀ پر شر و شوری است که به همراه پدر و عمه‌اش به شهر کوچکی مهاجرت کرده‌اند. او از اینکه مبادا در این مکان جدید تنها بماند ناراحت است؛ اما روحیه جستجوگرش باعث آشنایی او با اسبی وحشی می‌شود که آزادانه می‌تازد.

هایـدی

هایدی، دختربچه یتیمی که همراه پدربزرگش در کوه‌های آلپ زندگی می‌کند، به نزد دختر معلول ثروتمندی به عنوان مونس، فرستاده می‌شود.

فوتبال رباتی

فوتبالیست‌های کوچک رباتی با پیروی از دستوراتی که کنترل‌کنندگانشان به آنها می‌دهند در مسابقات فوتبال رباتی بازی می‌کنند. فوتبال رباتی یک بازی مجازی فوتبال است. در این بازی، هر کنترل‌کننده از خارج زمین فوتبالی کوچک، بازیکن رباتی را که فوتبال واقعی بازی می‌کند، به صورت ارائۀ تاکتیک‌های مختلف، کنترل می‌کند. این ربات‌ها که ظاهری شبیه به یک انسانِ یک وجبی دارند، از لحاظ تکنیکی و فیزیکی در قدرت‌های فوق انسانی طراحی شده و درنتیجه بازی بسیار هیجان‌انگیزی ارائه می‌دهند.

باخانمان

پرین، همراه با مادر خود، از دهکده‌ای در بوسنی حرکت کرده و به سمت ماراکور، شهر کوچکی در شمال فرانسه به نزد پدربزرگش می‌روند...

ماجراهای مارکوپولوی جوان

مارکو، برای پیدا کردن پدرش، به همراه دوستان وفادارش راهی یک سفر طولانی به سمت چین می‌شود. او از دفترچۀ خاطرات پدر، به عنوان راهنما استفاده می‌کند.