ربات‌های مبارز

شهر اولالا، شهری پر از اختراعات عجیب و غریب است. دکتر «چارلز لی» که همه او را چارلی صدا می‌کنند یک محقق روباتیک است. او به کمک نوه‌اش اِسکای، که نقش دستیار را برایش ایفا می‌کند، برای مبارزه با بدی یک سری آزمایشات سِرّی انجام می‌دهد. او با اختراع مینی‌ربات‌های مبارز قصد دارد به بشریت کمک کند. سال‌ها پیش دکتر چارلی و دوستش دکتر گَری سنگ‌هایی را که توسط یکی از بزرگترین دانشمندان ربات سازی طراحی شده، پیدا کردند. آنها ظاهراً شبیه سنگند، اما درواقع برنامه‌های بسیار پیشرفته‌ای هستند که به کمک آنها می‌شود ربات‌هایی ساخت که به زندگی بشر کمک می‌کنند. این سنگ‌ها بعد از 50 سال آزاد می‌شوند و اکنون زمان این آزادی رسیده است. دکتر چارلی و دکتر گری 12 ربات اختراع کرده که با کمک آنها بتوانند 12 سنگ دانشمند را پیدا کنند و به کمک آنها بتوانند ربات‌های فوق پیشرفته‌ای را که آرزو داشتند بسازند. در این میان، بر اثر یک حادثه دکتر گری در یک آزمایش قسمتی از بدنش را از دست داد، اما پس از اینکه اعضای بدنش را با یک سری اعضای مکانیکی تعویض کردند به آدم دیگری تبدیل شد. او با دکتر چارلی اختلاف پیدا کرده و می‌خواهد بشر را نابود کند. از آن زمان به بعد دکتر چارلی به شدت از آزمایشگاهش مراقبت می‌کرد تا دست گری به آن سنگ‌ها نرسد، چرا که معتقد است که در آن صورت اتفاقات خوبی نخواهد افتاد. اما دکتر گری هم دست روی دست نمی‌گذارد و برای رسیدن به اهداف شومش تمامی تلاش خود را به کار می‌گیرد. او شش تا از مینی‌ربات‌های مبارز را از آزمایشگاه دکتر چارلی میدزدد و قبل از اینکه فعالیتشان آغاز شود با خود به آزمایشگاهش برده و به کمک برادر زاده‌اش سیسیل آنها را در جهت اهداف خود فعال می‌کند. جنگ بین خوبی و بدی آغاز می‌شود؛ تلاش برای نجات انسان‌ها و این زمین خاکی به کمک دو نیروی عدالت و شجاعت...