ای تو چراغ راه من در لحظههای گمشدن
حس لطیف یاد حق، وقت اذان و پر زدن
در این نماز اشتیاق باران رحمت میرسد
روح از تن هر عاشق و دلدادهای پَر میکشد
ای قرار عاشقی دردل اهل یقین
ای شکوه بندگی در فراسوی زمین
از نور و از عطر نماز، رنگ پلیدی میرود
این تیرگی از رنج شب رو به سپیدی میرود
شیطان به یغما میرود از این حضور و سادگی
از پاکی و اخلاص تو از حسرت این بندگی
در لحظۀ پروانگی وقت رهایی میشود
در این ملاقات عزیز انسان خدایی میشود